تحولات لبنان و فلسطین

۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۱
کد خبر: 657541

«فریدون» مثل بیشتر مردمان روستایش بلند قد و چهارشانه و خوش‌بنیه بود. همین هیکل و هیبت سبب شده بود در کنار کشت و زراعت که حرفه آبا و اجدادی‌اش بود، برای شکار حیوانات مزاحم هم به

«فریدون» چشم انتظار آزادی است

دشت‌های اطراف برود. در یکی از همین برنامه‌ها که پسرعمویش «فرامرز» همراهش بود، ناگهان باران شروع به باریدن کرد و آن‌ها با دشواری پیش می‌رفتند تا شاید سرپناهی پیدا کنند. درهمین حین فریدون که به دلیل لغزندگی مسیر با دشواری گام برمی‌داشت؛ پایش لغزید و گلوله‌ای از تفنگ خارج شد. صدای ناله بی‌رمق فرامرز در هیاهوی بی‌وقفه قطرات باران حکایت از حادثه‌ای هولناک داشت. فریدون با عجله خودش را به پسرعمویش که روی زمین افتاده بود، رساند. هرلحظه پیراهنش خونین‌تر و فرامرز بی‌رمق‌تر می‌شد. فریدون تلاش کرد تا فرامرز را به سرپناهی برساند، اما نتوانست و او جان داد ...

  رنجور وناتوان در دهه ششم

فریدون این روزها دهه ششم عمرش را سپری می‌کند و به دلیل ناتوانی در جلب رضایت بستگانش همچنان در زندان به سر می‌برد. او که زمانی به درشت هیکلی شهره بود، حالا رنجور و ناتوان منتظر است تا شاید پنجشنبه و یا جمعه‌ای بتواند به آبادی برود و خانواده‌اش را ببیند. چراکه به دلیل سکته، دیگر حتی قادر به راه رفتن و حرکت دادن خود نیست. خانواده‌اش نیز به دلیل دوری راه نمی‌توانند هرهفته به ملاقاتش بروند. فریدون روزهایی از عمرش را که می‌توانست قد کشیدن و ازدواج فرزندانش را ببیند در زندان گرفتار ماند، زیرا از همان ابتدا توان پرداخت دیه را نداشته و نتوانست رضایت اولیای دم را جلب کند. این روزها نیز به دلیل کهولت سن و کسالت ناتوان‌تر از گذشته است، زیرا چندسالی است همچنان رقم دیه‌اش افزوده می‌شود به‌طوری که امروزه برای رهایی‌اش نیازمند ۳۰۰ میلیون تومان است.

  همتی باید

کاش در این روزها و شبهای معنوی؛ نیک‌اندیشی دلش می‌لرزید و آزادی او را می‌خرید تا سال‌هایی را که دور از زن و فرزند بوده، جبران شود. شما نیک‌خواهان می‌توانید برای مشارکت در این امر خداپسندانه با شماره تلفن‌های ۰۵۱۳۸۹۴۶۰۰۳ و ۳۸۹۴۶۰۰۴ ۰۵۱ داخلی ۱۴ ستاد دیه استان خراسان رضوی تماس بگیرید.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.